سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسطوره پوگروم‏ها چهارشنبه 86/12/8 ساعت 6:54 صبح

اسطوره پوگروم‏ها
مصاحبه با دکتر عبدالله شهبازی - قسمت ششم

پنجمین اسطوره‏ای که فرهنگ و روانشناسی سیاسی یهودیت جدید را شکل می‏دهداسطوره پوگروم‏ها است.

پوگروم واژه روسی است به معنی حمله و کشتار گروهی به وسیله گروه دیگر.از سال 1881میلادی در روسیه و شرق اروپا حوادث مرموزی شروع شد که راز آن تاکنون روشن نشده است.گروهی از درون جنگل‏ها،بخصوص در سرزمین اوکراین،به یهودیان حمله می‏کردند،آن‏ها رامی‏کشتند و سپس ناپدید می‏شدند و تلاش دولت روسیه برای کشف عاملین این جنایت‏ها نیز به‏جایی نرسید.برخی از مورخین یهودی معاصر این قتل‏ها را به گروه‏های انقلابی نارودنیک‏منسوب می‏کنند که درست نیست.استناد آنها تنها به یک اعلامیه از سازمان«نارودنایا ولیا»(اراده خلق)است که در آن دهقانان روسیه را به قیام علیه«استثمارگران یهودی و تزار اشراف»فراخوانده بود.به هر حال،بلافاصله تبلیغات بسیار گسترده‏ای در رسانه‏های اروپای غربی وآمریکا درباره این کشتارها شروع شد و شاخ و برگ‏های فراوانی به آن داده شد و موجی ازهمدردی عمومی به سود«مظلومیت یهودیان»ایجاد کرد.این موجب چنان قوی بود که حتی‏‏‏‏نویسنده آزاده‏ای چون ویکتور هوگو را فریب داد و او طی عریضه‏ای به دولت روسیه خواستار«عدالت و شفقت»در حق یهودیان شد.در تبلیغات آن زمان و در تاریخنگاری کنونی یهود وانمودمی‏شود که این کشتارها را اعمال حکومت تزاری انجام می‏دادند.سندی برای اثبات این ادعاوجود ندارد و قراین نیز چیز دیگری را نشان می‏دهد.یک اصل روشن است،و مورخین دانشگاه‏عبری اورشلیم نیز تأیید می‏کنند،که این حوادث را یک کانون مرکزی و سازمان یافته و پنهان‏هدایت می‏کرده است.قبلا حکومت نیکلای اول را در روسیه سراغ داریم که با الیگارشی یهودی‏میانه‏ای نداشت ولی چنین حوادثی در آن زمان اتفاق نیفتاد.برعکس،این قتل‏ها درست درزمانی اتفاق افتاد که سرمایه‏داران بزرگ یهودی،مانند خانواده‏های گوینزبرگ و پولیاکف،طی‏دهه 1870 نفوذ فراوانی در روسیه پیدا کرده بودند.این حوادث زمانی رخ داد که بدهی دولت‏روسیه به خاندان یهودی روچیلد به مبلغ 69 میلیون پوند استرلینگ رسیده بود.این مبلغ درقرن نوزدهم بسیار هنگفت بود و برابر با میلیاردها پوند امروز است.به هر حال،هم اصل ماجرای‏«پوگروم‏ها»بسیار مرموز است و هم درباره ابعاد آن بسیار اغراق شده و می‏شود.تعداد این‏«پوگروم‏ها» زیاد نبود و اصلا اهمیتی نداشت که به خاطر آن میلیون‏ها نفر یهودی از زندگی درمنطقه‏ای که دویست- سیصد سال در آن حضور داشتند،چشم بپوشند و راهی سرزمین‏های‏جدید شوند.قطعا،پوگروم‏ها نمی‏توانست علت مهاجرتی چنین وسیع باشد.بی‏شک،در پشت‏این حادثه سازمان مخفی نیرومندی قرار داشت که طبق یک برنامه دقیق و با اهداف معین،یهودیان شرق اروپا را به سوی مهاجرت به غرب هدایت می‏کرد.

در این دوران بیش از چهار میلیون نفر یهودی در روسیه و شرق اروپا سکونت داشتند.توجه‏کنیم که این یهودیان سکنه بومی نبودند بلکه به طور عمده در قرن شانزدهم به اروپای شرقی وبه خصوص به لهستان مهاجرت کرده بودند و این مهاجرت بخشی از پروژه ایجاد شبکه بین المللی‏را تشکیل می‏داد که با مهاجرت از شبه جزیره ایبری شکل گرفت.آن‏ها در زمانی به این منطقه‏رفتند که شرق اروپا اهمیت فراوان داشت و انبار آذوقه اروپا محسوب می‏شد.این یهودیان‏مباشرین املاک اشراف لهستان و اوکراین شدند و شریان حیات اقتصادی منطقه را به دست‏گرفتند و تا آنجا قدرت یافتند که در اواخر قرن نوزدهم مالک حدود یک میلیون و چهارصد هزارهکتار از اراضی مرغوب کشاورزی شرق اروپا بودند.آنها صرافان منطقه نیز بودند و شبکه وسیعی‏از میخانه‏ها و میهمان خانه‏ها را در تملک داشتند.تاریخ و ادبیات شرق اروپا سرشار است از وقایع وداستان‏هایی درباره فجایع و ستم مباشرین و صرافان یهودی علیه مردم این مناطق.عجیب‏اینجاست که«پوگروم‏ها»و موج مهاجرت بعد از آن،درست در زمانی اتفاق افتاد که تحولات‏‏‏‏اقتصادی شرق اروپا به سود یهودیان نبود.شورش‏های اشراف لهستان علیه روسیه سبب‏شده بود که بسیاری از آن‏ها بگریزند و املاک‏شان مصادره یا مخروبه شود و مباشرین یهودی‏جایگاه سابق را در کشاورزی منطقه از دست بدهند.دولت روسیه محدودیت‏های شدید در راه‏فعالیت میخانه‏دارها و فروش مشروبات الکلی وضع کرده بود.آزادی سرف‏ها،یعنی تبدیل‏دهقانان از برده به رعیت نسبتا آزاد،سبب شده بود که یک قشر جدید مرفه در میان دهقانان‏ایجاد شود که در فعالیت‏های پولی و تجاری شاغل شدند و صرافان یهودی را از روستاها بیرون‏راندند.تمام این عوامل سبب شده بود که یهودیان از نظر اقتصادی به رکود برسند و امکانات‏گذشته را برای تکاثر ثروت نداشته باشند.لذا،آن‏ها به دنبال بهانه‏ای بودند که شرق اروپا را تخلیه‏کنند و به سرزمین‏های از نظر اقتصادی شکوفا،به خصوص ایالات متحده آمریکا،بروند.طبعا این‏مهاجرت انبوه میلیونی در شرایط عادی امکان نداشت و برای تحقق آن به همدلی افکار عمومی ودولت‏های غرب اروپا و ایالات متحده آمریکا نیاز بود وگرنه این انتقال عظیم جمعیتی واکنش‏شدید مردم بومی را بر می‏انگیخت.بنابراین،باید فضای تبلیغاتی مناسبی ایجاد می‏شد تادولت‏های اروپای غربی و آمریکا و مردم این کشورها مهاجرت عظیم فوق را بپذیرند.«پوگروم‏ها»و تبلیغات و مظلوم نمایی‏های بعد از آن بهانه لازم برای این مهاجرت بود.

بلافاصله پس از این حوادث و زمینه سازی‏های سیاسی و تبلیغاتی،زرسالاران بزرگ یهودی،مانند بارون هرش و روچیلدها،مذاکره با مقامات روسیه را آغاز کردند.بارون هرش با دولت‏روسیه به توافق رسید که ظرف 25 سال ترتیب مهاجرت چهار میلیون یهودی را بدهد و بر اساس‏این توافق با سرمایه دو میلیون پوند سازمانی ایجاد شد به نام«اتحادیه مستعمراتی یهود»یا«ایکا».

فهرست مؤسسین این سازمان نشان می‏دهد که رهبری موج فوق به دست چه کسانی بوده است.

مؤسسین«ایکا»،علاوه بر بارون هرش،اعضای برخی از بزرگترین خاندان‏های زرسالار یهودی‏معاصر هستند؛یعنی خانواده‏های روچیلد،کوهن،گلد اسمیت،کاسل،موکاتا و ریناش.بعد ازمرگ بارون هرش،بارون ادموند روچیلد متولی این سازمان شد.سپس بارون هرش با دولت‏آمریکا به مذاکره پرداخت.این مذاکره دو سال طول کشید و پس از بذل و بخشش‏های فراوان‏سرانجام دولت آمریکا تسلیم شد و«بنیاد خیریه بارون دوهرش»،با هدف اسکان یهودیان مهاجردر آمریکا،در این کشور آغاز به کار کرد.به این ترتیب،اولین گروه مهاجرین یهودی راهی آمریکا وکانادا شدند.در میان نخستین نسل مهاجرین یهودی فوق بنیانگذاران صنعت سینمای آمریکا وهالیوود قرار داشتند:لویی مایر،برادران شنک،شموئل گلب فیش(ساموئل گلدوین بعدی)،لوئیز زلنیک،برادران وارنر،سام اشپیگل،ال جانسون،اسرائیل بالین(ایروینگ برلین)و غیره. ‏‏‏چنین بود که بر بستر جوسازی‏هایی که به بهانه«پوگروم‏ها»صورت گرفت،جنبش جدیدصهیونیستی پدید شد.سازمان‏هایی مانند «هیبت زیون»(عشق صهیون)،«بنی زیون»(اولادصهیون)«اهوت زیون»(برادران صهیون)و غیره ایجاد شدند.این جنبش در مجموع به«هووی‏زیون»(عاشقان صهیون)معروف است.در این فضا بود که رساله‏های متعددی درباره تأسیس‏دولت یهود در فلسطین منتشر شد.ناتان برنبائوم اصطلاح«صهیونیسم»را درست کرد وتئوریسین‏های سیاسی مانند دکتر لئون پینسکر به فعالیت پرداختند.این دکتر پینسکر در سال‏1882 رساله‏ای منتشر کرد به نام«خودرهایی».او در این رساله گفت که«یهودآزاری»در«یهود ترسی»(جودا فوبیا)ریشه دارد که یهودی را موجودی ماوراء انسان،چیزی مانند غول،می‏بیند.برای این که این«جودافوبیا»از بین برود باید یهودیان کشور خاص خود را داشته باشند وبه آنجا مهاجرت کنند.روح و جوهره این رساله«اقتدار دولت یهود»است.مثلا پینسکر می‏گوید:

«قدرت از آن کسانی است که اعمال قدرت می‏کنند.»برنبائوم نیز رساله«نوزایی ملی در یهود»رانوشت و خواستار تشکیل کنگره جهانی یهودیان شد.و سرانجام این موج به هرتزل و کنگره‏صهیونیستی انجامید.

نتیجه این موج،مهاجرت وسیع یهودیان از شرق اروپا بود.از سال 1881(شروع پوگروم‏ها)تاسال 1914 میلادی بیش از دو و نیم میلیون نفر یهودی از شرق اروپا مهاجرت کردند.در این‏مهاجرت«صهیون»بهانه‏ای بیش نبود و این مهاجرت‏ها به طور عمده به ایالات متحده آمریکاصورت گرفت نه به فلسطین.در واقع،هدف از ایجاد این مهاجرت تاریخی و سرنوشت ساز،اشغال‏کامل کشور ایالات متحده آمریکا از درون بود.توجه کنیم که از 5/2 میلیون نفر یهودی مهاجر،حدود دو میلیون نفرشان به ایالات متحده آمریکا رفتند،350 هزار نفرشان به اروپای غربی،تعدادی به آرژانتین و سایر کشورها و تعداد بسیار کمی به فلسطین.این بی‏توجهی به سرزمین‏فلسطین را در گذشته،مثلا در موج بزرگ مهاجرت یهودیان شبه جزیره ایبری در قرن شانزدهم،نیز می‏توان دید که درست مانند جریان اخیر بر اساس«تئوری مظلومیت و آوارگی»و به بهانه‏دروغین انکیزیسیون صورت گرفت.در آن زمان نیز در حالیکه انبوه یهودیان مهاجر در کانون‏های‏اصلی تجاری حوزه مدیترانه و غرب اروپا مستقر شدند،از سواحل لبنان و شمال آفریقا تااسلامبول و ازمیر و سالونیک تا بنادر هلند،آلمان،ایتالیا،فرانسه،بلژیک و خیل کثیری از آن‏ها به لهستان و شرق اروپا رفتند،تنها گروه بسیار ناچیزی به فلسطین رفتند که به طور عمده‏خاخام‏های سالخورده یهودی بودند.در موج اخیر نیز همین گرایش مشاهده می‏شود.این امرنشان می‏دهد که هدف،چنگ اندازی بر«فرصت‏های بکر اقتصادی»بود و«آرمانگرایی دینی»‏‏‏تنها پوششی بود برای اهداف دیگر.البته با موج اخیر«مسئله فلسطین»بر خلاف گذشته اهمیت‏جدی یافته بود و به این دلیل«آرمان صهیون»تابعی از چنگ اندازی استعماری بر منطقه‏استراتژیک خاورمیانه و شمال آفریقا نیز به شمار می‏رفت.با کشف نفت این منطقه از اهمیت‏فوق العاده برخوردار شد و به تبع آن«آرمان ارض موعود»،یا صهیونیسم،نیز جدی‏تر شد.

 

اسطوره هالوکاست و اشغال ایالات متحده آمریکا

توجه کنیم که تا اواخر قرن نوزدهم یهودیان در آمریکای شمالی از نظر جمعیت بسیار اندک بودند و لذا الیگارشی یهودی به حضور یک جمعیت انبوه یهودی نیاز داشت تا بتواند اقتدارسیاسی خود را تثبیت و تکمیل کند.نتیجه این بود که در آستانه جنگ دوم جهانی،شهرنیویورک با 5/1 میلیون سکنه یهودی به بزرگترین و متراکم‏ترین مرکز یهودیان جهان تبدیل شدو در ساختار جهانی یهودیان همان مقامی را یافت که بندر آمستردام در قرن هفدهم از آن‏برخوردار بود.در این زمان در شیکاگو 350 هزار نفر،در فیلادلفیا 175 هزار نفر و در لندن‏

150 هزار نفر یهودی استقرار یافته بودند.

حضور این جمعیت انبوه و بسیار ثروتمند به سرعت چهره فرهنگی و اجتماعی جامعه آمریکارا تغییر داد.یهودیان به همراه خود حرفه‏های سنتی خویش را نیز از روسیه و شرق اروپا به‏«دنیای جدید»منتقل کردند از جمله ایجاد شبکه گسترده تجارت مشروبات الکلی.یهودیان‏مهاجر اروپای شرقی بنیانگذاران تجارت وسیع مشروبات الکلی در آمریکا هستند و این تجارت‏چنان اوجی گرفت و حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه آمریکا را به خطر انداخت که در سال‏1933 دولت آمریکا فروش مشروبات الکلی را ممنوع کرد.یک نمونه معروف،ساموئل برونفمن‏یهودی است که در کانادا سکونت داشت و بزرگترین تولید کننده مشروبات الکلی و مواد مخدربرای بازار ایالات متحده آمریکا به شمار می‏رفت.او برای توزیع کالاهای خود شبکه مخوفی درآمریکا ایجاد کرد که آرنولد روتشتین یهودی آن را اداره می‏کرد و بعدا مه‏یر لانسکی یهودی‏ریاست این شبکه را به دست گرفت.کمپانی برونفمن،که«سیگرام»نام دارد،هنوز نیز فعال است وفروش سالیانه آن فقط از طریق مشروبات الکلی بیش از یک میلیارد دلار است.خانواده برونفمن‏مالک کمپانی نفتی تگزاس-پاسیفیک نیز هستند که از بزرگترین کمپانی‏های نفتی ایالات‏متحده است.مجتمع مطبوعاتی«دوپونت»کانادا نیز متعلق به برونفمن‏ها است.بنابراین‏سازمانی که به نام«مافیای آمریکا»معروف شده،برخلاف تبلیغات هالیوود که فقط گانگسترهای‏ایتالیایی را نمایش می‏دهد،از بدو تأسیس ابزار الیگارشی یهودی بوده و هست.در تاریخنگاری‏‏‏‏آمریکا،روتشتین را به عنوان«بنیانگذار تبهکاری سازمان یافته»در این کشور معرفی می‏کنند.

گانگسترهای معروفی مانند واکسی گوردون،جک دیاموند،فرانک کوستلو،مه‏یر لانسکی،لکی‏لوچیانو،بنجامین زیگل،جانی توریو و غیره نوچه‏ها و دست پرورده‏های روتشتین بودند و او درمطبوعات آمریکا به«سلطان دنیای پنهان»شهرت داشت.از مه‏یر لانسکی،شاگرد و جانشین‏روتشتین،که پانزده سال پیش درگذشت،نیز به عنوان رهبر«شبکه جرم و جنایت سازمان یافته»در آمریکا یاد می‏شود.او شبکه بسیار وسیعی از قمارخانه‏ها و فاحشه‏خانه‏ها را در کوبای قبل ازکاسترو،باهاماس و ایالات متحده در اختیار داشت.او در تمامی عملیات جنایی قابل تصور،ازسرقت مسلحانه و فروش مواد مخدر و قمار و فحشای سازمان یافته تا سرقت کودکان و باجگیری‏

و تجاوز به عنف و غیره و غیره،دست داشت و به قتل بسیاری از سران باندهای خودسر و مستقل‏تبهکار در نیویورک و نیوجرسی دست زد.جالب است بدانید که در سال 1970 دولت آمریکابرای دستگیری لانسکی اقدام کرد.لانسکی به اسرائیل فرار کرد و پس از دو سال جنگ حقوقی بادولت آمریکا سرانجام به این کشور بازگشت،محاکمه و تبرئه شد.یکی دیگر از رهبران مافیای‏آمریکا،ویلیام ساموئل رزنبرگ معروف به«بیلی رز»است که او نیز مانند لانسکی و لوچیانو و زیگل‏و غیره،یهودی بود.بیلی رز از وابستگان برنارد باروخ یهودی،رئیس کمیته صنایع جنگی دولت‏آمریکا بود و تمام کارهایش را در مشاوره با باروخ انجام می‏داد.بیلی روز از سال 1924 شبکه بسیارگسترده‏ای از فاحشه‏خانه‏ها و کلوپ‏های شبانه(نایت کلاب)تأسیس کرد.وی در دهه‏های‏1930 و 1940 به نمایش«شو»نیز اشتغال داشت.یکی از«شو»های او فقط طی یک هفته یکصدهزار دلار آن زمان فروش کرد.بیلی رز از این طریق به یکی از میلیاردهای آمریکا بدل شد.او،درکنار لردساسون و برونفمن‏های کانادا و دیگران،یکی از رهبران اصلی سندیکای جهانی تجارت‏مواد مخدر بود.بیلی رز در سوئیس بانکی تأسیس کرد به نام«بانک بین المللی اعتباری»و ازاین طریق پول‏های حاصل از فروش مواد مخدر را جابجا می‏کرد و عملیات مالی خود را سامان‏می‏داد.این آقای بیلی رز در سال 1965 سفری به اسرائیل کرد و کلکسیون مجسمه‏های فلزی‏خود را،که بیش از یک میلیون دلار ارزش داشت،به این دولت اهداء نمود و به بن گوریون،نخست وزیر وقت اسرائیل گفت:«این مجسمه‏ها را ذوب کنید و برای جنگ با اعراب با آن فشنگ‏بسازید!»

ششمین اسطوره سازنده صهیونیسم،یعنی هالوکاست،موج مهاجرت فوق را تکمیل کرد.این موج مهاجرت که با جنگ دوم جهانی تکمیل شد واقعا به معنای اشغال کشور آمریکا بود.درهمه عرصه‏های مهم جامعه آمریکا همین وضع ایجاد شد.مثلا،هالیوود بر بنیاد همین موج و‏‏‏به وسیله یهودیان ایجاد شد.تمامی کمپانی‏های اصلی تولید فیلم هالیوود مانند پارامونت،متروگلدوین مایر،یونایتد آرتیست،فوکس قرن بیستم،برادران وارنر و غیره و غیره،که بزرگترین‏تأثیرات را در شکل گیری معاصر جهان داشته‏اند،به وسیله یهودیان ایجاد شدند و به یهودیان‏تعلق دارند.امروزه این نهاد مهم فرهنگی چنان عظمتی دارد که برای تولید هر فیلم سینمایی‏به طور متوسط 26 میلیون دلار هزینه می‏کند و میانگین مخارج تبلیغاتی آن برای عرضه هر فیلم‏به بازار 12 میلیون دلار است یعنی به طور متوسط برای هر فیلم 38 میلیون دلار هزینه می‏کند.

بسیاری از کارگردان‏های برجسته هالیوود نیز یهودی‏اند و از نسل همان یهودیان مهاجر.مثلاپدر سام اشپیگل،از دوستان تئودور هرتزل بود و خود او مدتی به علت عضویت در شبکه مافیای‏روتشتین زندانی شد.اشپیگل تولید کننده فیلم‏های معروفی مثل«پل رودخانه کوای»و«لورنس‏عربستان»و«ملکه آفریقایی»است.یاساموئل گلدوین،یکی از دو بنیانگذار کمپانی متروگلدوین‏مایر،از خویشاوندان مه‏یر لانسکی تبهکار بود.این هالیوود بود که بسیاری از ایستارهای اخلاقی‏را در آمریکا و دنیای جدید دگرگون کرد.مثلا،اولین فیلم تاریخ سینما،که در آن حریم اخلاق‏سنتی مسیحی شکسته شد،«ماه آبی است»نام دارد که در سال 1953 ساخته شد.در این فیلم‏برای اولین بار واژه‏هایی مانند:«آبستن»و«باکره»به کار رفت.از زمان تولید این فیلم فقط 45 سال‏می‏گذرد.این فیلم را با فیلم‏های جدید مقایسه کنید و ببینید در این دوره کوتاه چه تغییر عظیم وحیرت انگیزی در نظام اخلاقی غرب و دنیای پس از هالیوود رخ داده است.کارگردان این فیلم‏یک یهودی به نام اتوپرمینگر است و کمپانی سازنده‏اش یونایتد آرتیست.این آقای پرمینگر سه‏سال بعد فیلم«مردی با دست‏های طلایی»را عرضه کرد و در این فیلم یک«تابو»ی اخلاقی دیگررا شکست و برای اولین بار به نمایش اعتیاد به هرویین پرداخت.او در فیلم بعدی‏اش،که در سال‏1959 یعنی 39 سال پیش عرضه شد،برای اولین بار صحنه تجاوز جنسی را به نمایش گذاشت.

فیلم بعدی او«اکسودوس»است که روایتی صهیونیستی و به شدت ناجوانمردانه از تأسیس دولت‏اسرائیل را ارائه می‏دهد.در رسانه‏های رادیویی و تلویزیونی نیز همین وضع حکمفرماست.تقریباتمامی شبکه‏های رادیویی و تلویزیونی آمریکا را یهودیان تأسیس کردند و مالکیت آن را به ایشان‏تعلق دارد؛از«رادیو آمریکا»تا«تلویزیون کلمبیا» (سی.بی.اس).کمپانی‏های مهم خبری نیزهمین وضع را دارند.روپرت مردوخ،که به«سلطان رسانه‏ها»شهرت دارد،نامی کاملا آشناست.

در واقع،در طول تاریخ بشری هیچگاه سرزمینی مستعدتر از آمریکای شمالی برای شکوفایی وبروز تمامی استعدادهای نهفته الیگارشی یهودی وجود نداشته است. ‏‏‏

در واقع می‏توانیم بگوییم که یهودی‏ها به دلیل روحیه مادی و فرهنگ‏خاصی که داشتند،برای این که ثروت بیشتری به دست بیاورند واردحوزه‏های از نظر اخلاقی ممنوعه می‏شدند و طبعا با آدم‏های دیگری که‏این طور فکر می‏کردند یک جور منافع مشترک و ارتباط پیدا می‏کردند.

بله،همانطور که عرض کردم،اصولا در فرهنگ اروپایی تا اواخر قرن نوزدهم واژه«یهودی»همین معنا را داشت و به همین دلیل یهودی‏ها اصرار داشتند که خود را با این نام نخوانند.واژه‏«یهودی»برابر بود با رباخوار و صراف.حتی مارکس،که می‏دانیم یهودی‏الاصل است،درنوشته‏هایش واژه«یهودی»را به شکل منفی به کار می‏برد.ولی بعدها آثار او را دستکاری کردند ومثلا هر جا که نوشته بود«یهودیان بازار»تبدیل کردند به«گرگان بازار».ببینید،حتی دیزرائیلی‏نخست وزیر یهودی الاصل انگلیس،همنام فامیلش اسرائیلی است.دیزرائیلی یعنی اسرائیلی.

یک  هم به اول آن اضافه کرده‏اند تا نشان بدهند که ریشه خانواده دیزرائیلی در فرانسه است‏که این طور نیست.منشأ دیزرائیلی به یهودیان اسپانیا و پرتغال می‏رسد که بعدا به عثمانی وایتالیا مهاجرت کردند.یک انگلیسی به نام گرنویل مورای کتابی دارد که در سال 1885 در لندن‏منتشر شده و در آن در قالب طنز تیپ‏های اجتماعی زمان خودش را معرفی کرده است.او در این‏کتاب نشان می‏دهد که دیزرائیلی چگونه به قدرت رسید.گرنویل مورای در این کتاب از دیزرائیلی‏با نام«آقای بن جودا»(یهودی زاده)و«لرد اسپار کلمور»(اسپار کلمور یعنی تحفه شرق)نام برده ومی‏نویسد:

حزب توری‏[محافظه‏کار]آقای بن جودا را به ریاست خود برگزید زیرا او آنان را مجبورکرد تا چنین کنند.انگیزه آنان علاقه نبود وحشت بود.دشمنان زیر ضربه‏های سخت‏بودند و کسی نبود که یک بار به آقای بن جودا بخندد و بار دیگر جرئت کند آن را تکرارنماید.آقای بن جودا یک یهودی ایتالیایی بود که در انگلستان بزرگ شد و نخستین‏آموزش‏هایی که فراگرفت در صرافی‏های دوبلین بود.او صعودش را در سیاست‏بریتانیا مدیون چند خاندان بزرگی بود که در واقع بر بریتانیا حکومت می‏کنند.اومجیز آنان و معشوقه‏هاشان را گفت و آنگاه که جای پای محکمی یافت آنان راتهدید به افشای اسرارشان کرد.یک دوک عالیجاه در نامه به پسر کوچکش از «سلطه‏افسونگرانه»ای سخن می‏گوید که«آقای بن جودا»بر این پسر داشت و یک لرد جوان‏در نامه‏ای به پدرش می‏نویسد:«من اجازه دادم تا به بازیچه‏ای در دست آقای‏بن جودا بدل شوم و اکنون او بر من سوار است.» ‏‏‏


نوشته شده توسط: زیتون


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
132248


:: بازدیدهای امروز ::
2


:: بازدیدهای دیروز ::
4



:: درباره من ::

زیتون
یک ایرانی هستم و به حرف های غربی ها اعتماد ندارم.

:: لینک به وبلاگ ::


:: پیوندهای روزانه::

شهر هزار چهره [445]
هولوکاست دروغ مقدس غرب [84]
تحریم کالاهای حامی اسرائیل [109]
میانبری برای شیطان پرستی [127]
صهیونیسم زیر سایه هالیوود [111]
از شراب تا شهادت [95]
یک دقیقه سکوت [60]
کریستین امانپور کیست ؟ [232]
دموکراسی آمریکایی [59]
سلطه صهیونیسم برسیاست‌های اینترنتی آمریکا [122]
هولوکاست ،معامله پنهانی [90]
[آرشیو(11)]


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

پروتکلها[5] . موقعیت یهود در ایران .


:: آرشیو ::

مصاحبه با دکتر شهبازی
پروتکلهای سران یهود
تسلط فرهنگی
تکاپوی صهیونی در ایران
ترویج فساد
بهائیت
سازمان ملل
مقابله با اسلام
سینما و تئاتر
هلوکاست
شخصیت ها
رسانه ها
سلطه بر آمریکا
وقایع
نفوذ در کشورها
اخبار
اختاپوس
رادیو و تلویزیون
طنز


:: دوستان من (لینک) ::

باشگاه مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیسم
مرکز عرضه محصولات فرهنگی ضد صهیونیستی
سایت علمی پژوهشی یهود
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
مسعود ده نمکی
محمد حسن قدیری ابیانه
شهید مهدی آنیلی
سینما و صهیونیسم
تلویزیون اینترنتی قدس
فیلم پژوه
آنتی 300
خبرگذاری قدس
اسرائیل
صهیونیسم دروغ بزرگ
غرب پژوه
باشگاه مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیس
شبکه ضد پاتر
یهود شناخت
اسرائیل و سازمان یهود
صهیونیزم و ادیان
یهود
مبارزه با صهیونیسم
انجمن مبارزان با یهود
دکتر شهبازی
بچه های اهل قلم
اندیشه درخشان
بررسی و نقد بهاییت
تاریخ فلسطین
رسانة نابرابر
مرکز بازنگری در تاریخ
چشم انداز یهود
ذهن‌های بدعت گذار
جبهة مقاومت اسلامی
رادیو اسلام
فراماسونری ویهود


:: لوگوی دوستان من ::














:: خبرنامه ::